مسیری که با دایدالوس شروع شد
کتاب دایدالوس نوشته هالدن، برپایه مقالهای که او در فوریه سال ۱۹۲۳ در بحث گروهی به نام بدعتگذاران در کمبریج مطرح شد و هدف از آن دعوت از سخنرانان مترقی و بزرگی مثل ویرجینیا ولف بود، نوشته شد.در شرایطی که بحث تئوری نسبیت و اکتشافات درباره ساختار اتمها داغ بود، هالدن فکر میکرد که گامهای نظری بزرگی در فیزیک برداشته شده و دنیای
آینده ممکن است به شدت متکی به مهندسی باشد. او میدانست که واکنشهای هستهای میتواند منجر به آزاد شدن انرژی زیادی شود. اما ایده واکنش زنجیرهای هنوز شکل نگرفته بود و او نمی توانست تصور کند که بشریت چطور میتواند واکنشها را کنترل کند و تصورش این بود که ما انسانها احتمالا خودمان را منفجر خواهیم کرد.پیشرفتهای آتی از جمله بمب اتمی، راکتورهای هستهای، نظریههای سیاهچالهها و نظریه ریسمان
دقیقا حکم نقاط کور داستان هالدن را داشتند. اما باید این را در نظر داشت که تاریخچه پیشبینی مملو از چنین اشتباهاتی است و حتی اگر درست هم باشد، این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم از نحوه تفکر هالدن درباره آینده درس بگیریم.از سوی دیگر اعتماد به نفس بالای هالدن چیزی بود که چشم او را به آینده باز میکرد. او که یک بیوشیمیست بود، فکر میکرد که زیست شناسی جایی است که هیجانانگیزترین پیشرفتها در آن رخ میدهد و با اتکا به همین ایدهها دست به قلم شد.پیشبینیهای هالدن در کتاب دایدالوسهالدن با تصور اینکه انسانها مداخله در تکامل را میآموزند، دنیایی از تغییرات ژنتیکی که ما در آن زندگی میکنیم را پیشبینی کرد. اما این حیرتانگیزترین پیشبینی انجام شده در کتاب دایدالوس نبود. در این کتاب پیشبینیهای اعجابآوری از دنیای امروز ما ارائه شده است: نیروی باد، ح پویا مدیریت فردا...
ما را در سایت پویا مدیریت فردا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3pmfco3 بازدید : 45 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 12:06